
این مادر و دختر شدیداً به هم وابسته هستند، حتی زمانی که ماریا ازدواج کرده و در خانه خودش زندگی می کرد رزاریو هر روز به دیدناو می رفت. آلبرت پسر ماریا که ۶۰ سال دارد می گوید: این دو همه طول زندگیشان را کنار هم سپری کرده اند. در واقع همین رابطه عاطفی است که آنها را به ادامه زندگی امیدوار می کند.

خوشبختانه خانم رزاریو در سلامت کامل به سر می برد و اگرچه برای راه رفتن به عصا احتیاج دارد ولی از عینک یا سمعک استفاده نمی کند، موهای پرپشتی دارد، و همیشه به وضع لباس و ناخن هایش رسیدگی می کند. او راز طول عمر خود را عدم مصرف شکر و غذاهای چرب می داند. ماریا هم علیرغم بیماری که دارد اکثر اوقات خوشحال و سرحال است. هرچند گاهی سوالاتی را بارها و بارها تکرار می کند و حرف های نامفهوم و نامربوطی را به زبان می آورد.

