” قد بالای ۱۸۰، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و …این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.
توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم .
چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد . تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود .
تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان ، یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید
توی ژاپن:
جوان اولی از عشق جوان دومی نسبت به دختر محبوبش متاثر میشه و خودکشی می کنه جوان دومی هم از مرگ همنوع خودش اونقدر اندوهگین میشه که خودکشی می کنه بعدش برای دختر ژاپنی هم چاره ای جز خودکشی نیست .
توی اسپانیا:
مرد اولی توی دوئل ، مرد دومی رو از پای در میاره و با زن محبوبش به آمریکای جنوبی فرار می کنن .
توی انگلستان:
دو تا عاشق با کمال خونسردی حل قضیه رو به یه شرط بندی توی مسابقه ء اسب سواری موکول می کنن اسب هر کدوم برنده شد ، معشوق مال اون میشه .
توی فرانسه:
خیلی کم کار به جاهای باریک می کشه دو تا مرد با همدیگه توافق می کنن که خانم مدتی مال اولی و مدتی مال دومی باشه .
توی استرالیا:
دو تا مرد بر سر ازدواج با معشوق مشترک سالها مشاجره می کنن این مشاجره اونقدر طول می کشه تا یکی از طرفین پیر بشه و بمیره ، یا از یه مرضی بمیره اونوقت اونکه زنده مونده با خیال راحت به مقصودش می رسه .
توی قفقاز:
جوان اولی دختر محبوب رو بر می داره و فرار می کنه دومی هم دختر رو از چنگ اولی می دزده و پا به فرار می ذاره باز اولی همین کار رو می کنه و این ماجرا دائما تکرار میشه .
توی نروژ:
معشوقه ء دو مرد برای اینکه به جدال و دعوای اونها خاتمه بده خودشو از بالای ساختمون مرتفعی میندازه پایین و غائله ختم میشه .
توی آفریقا:
قضیه خیلی ساده ست و جای اختلاف نیست دو تا مرد ، زنی رو که می خوان عقد می کنن و علاده بر اون ، بیست تا زن دیگه هم می گیرن .
توی مکزیک:
کار به زد و خورد خونینی می کشه و یکی از طرفین کشته میشه ولی بعدش اونکه رقیبش رو کشته از دختر مورد نظر دلسرد میشه و دخترک بی شوهر می مونه .
توی ایران:
فقط پول موضوع رو حل می کنه پدر و مادر دختر می شینن با همدیگه مشورت می کنن و خواستگاری که پولدار تر و گردن کلفت تره رو انتخاب می کنن عاشق شکست خورده اگه توی عشقش جدی باشه یا باید خودشو بکشه یا رقیب رو از میدون به در کنه یا افسردگی می گیره
مالک خلاق این فروشگاه تمام نمای ساختمانی که فروشگاه در آن قرار داشت را با چند هزار اورکت پوشاند
یک ایده تبلیغاتی چقدر میتواند عجیب باشد، در دنیای امروز شاید بسیاری
تبلیغات دیگر جذابیت خاصی نداشته باشند اما نزدیک به یک قرن پیش، یک
فروشنده لباس ایدهای را بهکار برد که مشتریان زیادی را به فروشگاهش جذب
کرد.



۱- کشیدن بقیه کمربند ایمنی راننده و نگهداشتن آن هنگام مشاهده افسر راهنمایی و رانندگی…
۲- دادن شماره تلفن راننده به سرنشینان خودروی بغلی
۳- تعویض دنده هنگامی که راننده در حال مکالمه با تلفن است
۴- تیکه انداختن به عابرین پیاده
۵- جیغ زدن هنگام عبور از داخل تونلها
۶- فحش دادن به دیگر رانندگان بخاطر رانندگی بد آنها
۷- تشویق راننده برای لایی کشی
۸- فحش و نفرین به راننده موقع عبور از روی دست اندازها
۹- خوابیدن با صدای خروپف زیاد در جاده ها
۱۰- ایجاد قوت قلب برای راننده هنگام دعوا
زنی غمگین و افسرده نزد حکیمی آمد و از همسرش گله کرد و گفت: "همسر من خود را مرید و شاگرد مردی میداند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. این مرد که الان استاد شوهر من شده هر هفته سکهای طلا از شوهرم میستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال خود را به این دختر ببخشد! و شوهرم قید همه سالهایی را که با هم بودهایم زده است و میگوید نمیتواند از حرف استادش سرپیچی کند و مجبور است طبق دستورات استاد سراغ زن دوم و جوان برود."
حکیم تبسمی کرد و به زن گفت: "چاره این کار بسیار ساده است. استاد تقلبی که میگویی بنده پول و سکه است. چند سکه طلا بردار و با واسطه به استاد قلابی برسان و به او بگو به شوهرت بگوید اوضاع آسمان قمر در عقرب شده و دیگر ازدواج با آن دختر جوان به صلاح او نیست و بهتر است شوهرت نصف ثروتش را به تو ببخشد تا از نفرین زمین و آسمان جان سالم به در برد! ببین چه اتفاقی میافتد!"
چند روز بعد زن با خوشحالی نزد حکیم آمد و گفت: "ظاهرا سکههای طلا کار خودش را کرد. چون شب گذشته شوهرم با عصبانیت نزد من آمد و شروع کرد به بد گفتن و دشنام دادن به استاد تقلبی و گفت که او عقلش را از دست داده و گفته است که اموالش را باید با من که همسرش هستم نصف کنم. بعد هم با قیافهای حقبهجانب گفت که از این به بعد دیگر حرف استاد تقلبی و بیخردش را گوش نمیکند!"
حکیم تبسمی کرد و گفت: "تا بوده همین بوده است. شوهر تو تا موقعی نصایح استاد تقلبی را اطاعت میکرد که به نفعش بود. وقتی فهمید اوضاع برگشته و دستورات جدید استاد تعهدآور و پرهزینه شده، بلافاصله از او رویگردان شد و دیگر به سراغش نرفت. همسرت استادش را به طور مشروط پذیرفته بود. این را باید از همان روز اول میفهمیدی!"
آن ها دوست دارند با تک تک حرف ها و رفتارهای شان یک قدم به همسرشان نزدیک تر شوند اما همیشه ماجرا این طور پیش نمی رود. گاهی هر قدم رو به جلوی زن، مرد را ده ها قدم به عقب می راند. برای زنی که فکر می کند، حساب همه چیز را کرده و تمام تلاشش را خرج کرده کنار آمدن با این موضوع، آسان نیست.
اگر شما چنین احساساتی را تجربه کرده اید، باید بار دیگر گذشته تان را مرور کنید تا بدانید چرا در چشم همسرتان یک زن ایده آل جلوه نکرده ایدپسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟
خواب در سال های ابتدایی، می تواند عامل موثری در رشد سالم کودک باشد
جنین در رحم مادر، شب و روز در خواب به سر می برد، زیرا کار و فعالیت ندارد و تمام نیروی او بایستی صرف سازندگی شود و از طرف دیگر سلول های جوان و ناکامل او قادر به ایجاد و نگه داری نیروی زیاد نیست . لذا 24 ساعت می خوابد و احتیاجات خود را از سرمی گیرد . اطفال نارس هم به همین علت بایستی زیاد بخوابند.
چرا حقوقم را زیاد نمی کنید؟!
یک مرد پس از 2 سال خدمت پی برد که ترفیع نمی گیرد، انتقال نمی یابد، حقوقش افزایش نمی یابد، تشویق نمی شود. بنابراین او تصمیم گرفت که پیش مدیر منابع انسانی برود. مدیر با لبخند او را دعوت به نشستن و شنیدن یک نصیحت کرد: «از تو به خاطر 1 یا 2 روز کاری که تو واقعاً انجام می دهی، تقدیر نمی شود.»
مرد از شنیدن آن جمله شگفت زده شد اما مدیر شروع به توضیح نمود
| |
مردم مسلمان افغانستان به دلیل تدیّن ژرف به اسلام و پایبندی به معارف قرآن کریم و سنت نبوی و پیروی از آن و رسم خاندان پاک رسالت، قرآن مجید را به عنوان کلام الهی و معجزه جاویدان پیامبر اسلام حرمت فراوان قایل بوده واز جهات گوناگون در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی خودش بدان تمسک جسته و به صورتهای متفاوت آن را بکار بسته اند. |
تجلّی قرآن در شعر و ادب فارسی
دولت قرآن
تجلي قرآن در ديوان حافظ شيرازي
سیّد محمّد راستگو
اینك كه گونهها و شیوههای اثرگذاری قرآن برشعر و ادب فارسی را بررسیده و باز نمودهایم، به سراغ بزرگان شعر فارسی میرویم وبا گلگشتی در كوچه باغهای شعر و سرود آنان، نمونههایی از اثر پذیریهای آنان را از قرآن كریم به تماشا مینشینیم.
در این بررسی، نخست بیت یا بیتهایی از شاعری را میآوریم و سپس آیهای را كه با آن بیت پیوند دارد. گاه نیز زیر عنوان «بسنجید با» بیتهای دیگری از همان شاعر یا شاعری دیگر میآوریم كه با همان آیه، هم سمت و سو است.
تجلّی قرآن در شعر و ادب فارسی
دولت قرآن
تجلي قرآن در ديوان حافظ شيرازي
سیّد محمّد راستگو
اینك كه گونهها و شیوههای اثرگذاری قرآن برشعر و ادب فارسی را بررسیده و باز نمودهایم، به سراغ بزرگان شعر فارسی میرویم وبا گلگشتی در كوچه باغهای شعر و سرود آنان، نمونههایی از اثر پذیریهای آنان را از قرآن كریم به تماشا مینشینیم.
در این بررسی، نخست بیت یا بیتهایی از شاعری را میآوریم و سپس آیهای را كه با آن بیت پیوند دارد. گاه نیز زیر عنوان «بسنجید با» بیتهای دیگری از همان شاعر یا شاعری دیگر میآوریم كه با همان آیه، هم سمت و سو است.
شيخ محمد عبده :
اتحاد، ميوه درختي است كه تنه ها، شاخه ها و برگهاي مختلفي دارد و ريشه آن همان اخلاق فاضله است و بر مسلمانان فرض است كه خود را به تربيت حقيقي اسلامي بيارايند تا از ثمر آن استفاده كنند .
علامه شيخ محمود شلتوت :
پيشوايان نخستين اسلام از نظر علمي مختلف بودند اما با اين وجود به يكديگر احترام مي گذاشتند و يكديگر را معذور مي دانستند، به مقصد ديدار يكديگر بار سفر مي بستند و مطالبي را از هم مي آموختند .
علامه كاشف الغطاء :
بايد دانست كه مقصود از تقريب بين مذاهب اسلامي از بين بردن اصل اختلاف ميان آنها نيست بلكه تنها آرزو و مهمترين هدف اين است كه اين اختلاف موجب عداوت و دشمني نگشته و دوري ها و مشاجره ها به برادري و نزديكي تبديل گردد .
رهبير كبير انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني ره :
تفرقه از شيطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است
باید قلبت را آن قدر از عاطفه لبریز کنی که اگر روزی افتاد و شکست همه جا عطر گل یاس پراکنده شود
در هر سختی آسانی هست، در هر شرّی، خیر، سپاس
خداوند هر یک از ما را موجب آزمایش دیگران می کند
در حقیقت به نشانه ها دقت کن
همه معلم های تو هستند
لقمان گونه شاگرد باش
از کسانی که از من متنفرند، سپاس... آن ها مرا قوی تر می کنند
از کسانی که مرا دوست دارند، ممنونم... آنان قلب مرا بزرگ تر می کنند
از کسانی که مرا ترک می کنند، متشکرم... آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست
از کسانی که با من می مانند، سپاسگزارم... آنان به من معنای دوست واقعی را نشان می دهند
خدا را شکر، هنوز هستم و این لحظات را تجربه می کنم
خدا را شکر، می توانم ببینم، بشنوم، محبت کنم
خدایا شکرت، به من سختی دادی تا قدر خیلی چیزها را بدونم
خدایا شکرت، با من بودی همیشه حتی زمانی که من نبودم.

رهنورد زریاب در گفتگو با رادیو دویچی ویله
دویچه ویله: آقای زریاب، آیا تفاوتی میان زبان فارسی و زبان دری وجود دارد؟
زریاب: زبانی که ما امروز به آن سخن میگوییم، در گذشتهها با سه نام یاد شده است: زبان دری، زبان فارسی دری و هم زبان فارسی. مثلاً در این شعر حافظ:
چوعندلیب فصاحت فروشد ای حافظ
تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن
در این بیت حافظ این زبان را دری میگوید، اما در جای دیگر:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
در این بیت حافظ عین زبان را فارسی مینامد. حتا شاعران و سخنسرایان پشتو گاهی این زبان را زبان دری گفتند، گاهی فارسی. مثلاً اشرف خان هجری فرزند خوشحال خان ختک میگوید:
اولین فیلم رنگی تاریخ سینما که در سال ۱۹۰۲ ساخته شده، پیدا شد. این حلقه فیلم را موزه ملی رسانه در برادفورد پیدا کرد، فیلم در جعبهای حدود ۱۱۰ سال در گوشهای از موزه افتاده بود.
پیشتر اولین فیلم رنگی کشف شده تاریخ سینما فیلمی بود که با ترفند کینماکالر در سال ۱۹۰۹ ساخته شده بود، اما فیلم تازهکشف شده را ادوارد ریموند ترتر پیشگام صنعت سینما در لندن ساخته است. ترفند رنگ آمیزی او پیشرفته تر است و در تاریخ ۲۲ مارس ۱۸۹۹ آن را به ثبت رساند.
دلیل ناشناخته ماندن این فیلم این است که ترنر پس از تکمیل ترفند رنگ آمیزی برای گرفتن فیلمی که در آن کار خود را امتحان کند به برایتن رفت و سال ۱۹۰۲ مشغول ساختن فیلم کوتاه رنگی خود شد، اما بر اثر حمله قلبی در ۲۹ سالگی درگذشت و کسی از فیلم خبردار نشد.
حالا موزه ملی رسانه فیلم را پیدا و ترمیم کرده و قرار است آن را به نمایش بگذارد. در این فیلم کوتاه سه کودک پشت یک میز با گلهای آفتاب گردانی که در دست دارند با هم بازی میکنند. سه کودک حاضر در فیلم فرزندان ترنر هستند.
برای برقرار کردن ارتباط موثر با دیگران نیاز به مهارتهای مردمی و اجتماعی دارید که در زیر به 8 مورد از ضروریترین این مهارتها اشاره میکنیم.
آدمها نه تنها دارای شکلها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیتها را هم دارند. تفاوتهای آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهتهای آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.
1. درک دیگران
آدمها نهتنها دارای شکلها و سایزهای مختلفی هستند، بلکه انواع و اقسام شخصیتها را هم دارند. تفاوتهای آدمها با همدیگر درست به اندازه شباهتهای آنها به هم است. برای اینکه بتوانید به بهترین نحو با آدمها ارتباط برقرار کنید، باید با سبک و سیاق خاص هرکدام، زبان خاصشان، حالات و اشارات و سرعت و تن صدای خودشان با آنها ارتباط برقرار کنید.
پس از کجا باید بفهمید چطور میتوانید به بهترین نحو با کسی ارتباط برقرار کنید؟ باید با آنها وقت بگذرانید! نباید انتظار داشته باشید با کسی که تازه آشنا شدهاید بتوانید طی یک دقیقه صمیمانه حرف بزنید. درک یک موضوع زمان میبرد--چه آن موضوع موضوعی علمی باشد و چه اجتماعی.
2. ابراز مشخص افکار و احساسات
مغز ما مقدار مشخصی اطلاعات را میتواند در یک زمان دریافت کند. در هر ثانیه ما با بمبارانی از پیامها روبهرو هستیم و به همین دلیل پیامی که به دیگران میرسانید باید مشخص و واضح باشد.
برای اینکه مطمئن شوید کمترین مدت زمان لازم برای ابراز افکار و احساساتتان را به طریق درست صرف میکنید، خیلی خوب است که برای ارتباطتان برنامهریزی داشته باشید--مهم نیست که با چه روشی میخواهید ارتباط برقرار کنید.
3. وقتی نیازهایتان برآورده نمیشود ، اعتراض کنید
اعتراض کردن برای اطمینان از اینکه نیازهایتان برآورده میشوند--چه در روابط کاری و چه اجتماعی--بخش مهمی از یک رابطه است.
اما پنج راه وجود دارد که میتوانید در ارتباط و گفتگویتان به جای اینکه خشن به نظر برسید، قاطع دیده شوید: با تمرین رفتارتان قبل از برقراری ارتباط و گفتگو؛ با تکرار گفتگو؛ درخواست فیدبک منفی؛ توافق آزمایشی با فیدبک منفی؛ و ایجاد مصالحه عملی.
قاطعیت ابزار بسیار مفیدی در ارتباط است. کارایی این ابزار بسته به موقعیت است و درست نیست که در همه موقعیتها قاطع باشید. به خاطر داشته باشید، استفاده ناگهانی از قاطعیت ممکن است در نظر دیگران خشونت به نظر برسد.
4. درخواست فیدبک از دیگران و ارائه فیدبک در مقابل
درکنار تکنیک قاطعیت، دادن و گرفتن فیدبک یک امر مهم در مهارتهای ارتباطی است که اگر بخواهید روابط کاری طولانیمدت و بادوامی ایجاد کنید حتماً باید آن را یاد بگیرید.
یک روش برای ارائه فیدبک مفید این است که ابتدا تمجید کرده و بعد از آن توصیهها و پیشنهادات عملی برای بهبود وضعیت ارائه کنید و بعد دوباره آن را با تحسین و تمجید صادقانه جمعآوری کنید.
در این مورد هم باید به خاطر داشته باشید که صداقت دیدگاهی نسبی و فردی است. خصوصیتی در کسی که ممکن است به نظر شما ناخوشایند بیاید، ممکن است دیدگاه فردی دیگر عالی و ایدآل به نظر برسد.
5. تاثیر گذاشتن بر افکار و اعمال دیگران
همه ما فرصت این را داریم که بر افکار و اعمال دیگران اثر بگذاریم. ما این قدرت را داریم که نحوه فکر کردن و عمل کردن دیگران را شکل دهیم.
از یک چیز ساده مثل لبخند زدن و سلام کردن بعنوان راهی برای تاثیر گذاشتن بر روحیه دیگران تا الگو شدن برای دیکران در شرایط سخت، راههای زیادی برای تحتتاثیر قرار دادن افکار و اعمال دیگران دارید.
یادتان باشد که یک نگرش منجر به یک احساس میشود که در مقابل به عمل میانجامد. شما باید نگرشها را شکل دهید تا بتوانید اعمال آنها را پیشبینی کنید.
6. رو کردن مشکلات و تعارضات و حل کردن آنها
ممکن است کارمندانتان خصومتی پنهان در دلشان از شما انباشته باشند و تازمانیکه نفهمید این مشکلات چه هستند، نخواهدید توانست به خوبی با آنها کنار بیایید.
خجالتآور و تحقیرآمیز است و نیاز به صبر و حوصله بسیار دارد تا به حالت دفاعی نروید و به دیگران فرصت دهید نگرانیها، ناامیدیها و عصبانیتهایشان را رودررو ابراز کنند اما با این روش میتوانید فرصت پیدا کنید همه چیز را درست کنید یا به آنها کمک کنید سوءتفاهماتشان برطرف شود.
7. همکاری با دیگران به جای تنها انجام دادن کارها
اینکه یاد بگیرید با همکاری دیگران کارهایتان را انجام بدهید، نقش بسیار مهمی در رشد و پیشرفت کارتان خواهد داشت.
سریعترین راه برای اینکه خودتان را زیر کوهی از جزئیات و حجم کار مدفون کنید این است که سعی کنید همه کارها را خودتان انجام دهید. تقسیم کردن حجم کاری با دیگران هوشمندانهترین اقدام است. دلیل آن این است: استفاده از مهارتها و تواناییهایتان و اجازه دادن به دیگران برای بالا بردن حجم کار شما. شما آنها را آموزش میدهید تا کارهایی که خودتان انجام میدهید را انجام دهند و خودتان کار دیگری انجام میدهید.
درسی که از این نکته میگیرید ساده است: اگر بخواهید همه کارها را خودتان انجام دهید، زیر حجم کار مدفون خواهید شد. پس به دیگران کاری که باید انجام دهید را آموزش دهید و خواهید دید که چقدر کارتان پیشرفت خواهد کرد.
8. تعویض دنده وقتی روابط دیگر کارایی ندارند
بعضی وقتها لازم است که دست بکشید و بروید. بعضی وقتها باید از شر بار ناسالم خودتان را خلاص کنید. و بعضی وقتها لازم است قدمهایی بزرگ بردارید تا تعادل و شتاب حرکت خودتان را بازیابید.
استاد سخت گیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند:
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار می کنید؟
دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد
من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد
اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید...
در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود
و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟
حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد
همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
هوای کوپه مثل حمام زونا داغه
دانشجو میگه اصلا...
پروفسور گوشزد میکند که این کار زشته...
دانشجو به آرامی می گوید
میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم واگر قطار مملو از انسان... باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمی کنم!
تعداد صفحات : 2
وطنم در پی جنگ
مردمم سر گردان
دل من پر درد است
قلمم سر گردان
دل من غمگین است
با دلم می جنگم
غصه ها لبریزند
عشق من جاویدان
بر لب من خنده
خنده ام از درد است
درد هایم پنهان
باز هم می خندم
آری
من یک افغانی ام
روز ها در پی نان
در پی کار حلال
خسته از کشتن و مرگ
در پی آرامش
حرف گقتن بسیار
تلخ و شیرین بسیار
دل من خسته است
راه رفتن بسیار . . .
آری من یک افغانیم